شاپرک
با همه ی لحن خوش آوائیم دربه درکوچه ی تنها ئیم ای دوسه تاکوچه زمادورتر نغمه ی توازهمه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی مهنت این قافله را کم کنی کاش که همسای? ما میشدی مایه ی آسایه ی ما میشدی هرکه به دیدارتونایل شود یکشبه حلال مسایل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی مارا عطشی دست داد نام توبردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام توآرامه ی خان من است نامه ی توخط امان من است ای نگهت خواستگه آفتاب برمن ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداززچشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومددکارما کی وکجا وعده ی دیدارما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارم به هوای دیدن توهوس حجازدارم به مکه آمدم ای عشق تاتورابینم تویی که نقطه ی عطفی به جام آئینم کدام توسیه مشعرکدام کنج منار به شوق وصل تودرانتظاربنشینم روامبادکبربندات نظرنکنی روامباد که ارباب جزتوبگزینم چو روکنی به رهت درد و رنج نشناسی
Design By : Pichak |