شاپرک
خدا، آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس و مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دست می گوید: کنارت هستم ای تنها دنیا با حضور تو دنیای دیگریست روز طلوع تو فردای دیگریست باهر غروب جمعه دلم زار می زند چشم انتظار جمعه زیبای دیگریست با یادت ای مسافر شب گرد کربلا اینجا نشسته ام دلم جای دیگریست پیش از طلوع خورشید وقی سپیده سر زد وقتی پرنده ی شب از بام خانه پر زد برخاستم من از خواب رفتم وضو گرفتم دست دعا گشودم یاری از او گرفتم از پشت بام مسجد آمد ندای توحید بار دگر به دل ها نور نشاط بخشید من جانماز خود را آهسته بازکردم آن گاه با خدایم راز و نیازکردم ما لاله های آزاد در باغ انقلابیم شاداب و پر طراوت مثل گل بهاریم مانند غنچه هستیم ما در حجاب زیبا زیباتر از شکوفه،در بین باغ و گل ها همواره چادر ما باشد پناه و ایمان شکر خدا که دوریم از جنگ و باد و طوفان ما غنچه های ایمان چون آفتاب هستیم خوشحال و شادمانیم چون با حجاب هستیم باران آمد و دوباره کوچمان پر سر و صدا شد شرشر باران بسیار زیبا شد باران آمد و دوباره غنچه بیدار شد از خواب نرگس و مریم و لاله آب خوردند بسیار
Design By : Pichak |